!جناب تیزهوش تابان من از شما عذرخواهی می کنم
علیرضا شیرمحمدی فرد
خلاصه: شما مگر نمی بینید که ده سال است در حال برگزاری جلسه و همفکری هستند، شاید ده سال دیگر هم طول بکشد، خب صبور باشید، چرا باعث آزردگی خاطر مدیران و روسا می شوید؟ شما فکر می کنید اینجا مثل کشورهای ترکمنستان و آذربایجان است که ده ها کشتی رو-رو دارند و حمل و نقل خزر را در اختیار گرفته اند؟
در کشور ما روال این گونه است، یک دولت که می رود، دولت جدید باید مجددا بررسی های دولت قبل را از اول انجام دهد، باید مجددا تمام مدیران جدید به سفر بروند، سمینار برگزار کنند، عکس بگیرند، جلسه برگزار کنند، کارویژه درست کنند، صبحانه های کاری و ناهار های کاری برگزار کنند، دوست و دشمن را تشخیص دهند، خودی و غیر خودی را تشخیص دهند، تا بعد چهار سال به همان نتیجه برسند و خب گناهی ندارند، از جایی به جای دیگر منتقل می شوند و مدیر جدید می آید و باز هم از سر اول.
برای کشوری که صدها سال سابقه فروش نفت و گاز دارد و درآمد آن مستقیم به جیب دولت واریز می شده است، صادرات غیر نفتی یک کار فانتزی است و بخش صادرات غیر نفتی کشور در حقیقت مکانی برای ارائه امتیازات، سفرهای شاد و مفرح برای مدیران دولتی است که گاهی هم اجازه می دهند بخش خصوصی در معیت آن ها قرار گیرد.
همه چیز دست به دست هم داده است تا تجارت ایران با یک منطقه بزرگ تجاری در دنیا توسعه یابد، با هزاران زحمت توافق نامه ای موقت امضاء شد و قرار است این توافق نامه به صورت دائم و به صورت آزاد ارتقاء یابد.
هزاران سفر به روسیه انجام شده، تمامی وزرا هرکدام چند بار، معاونین وزراء، روسای تمامی اتاق های بازرگانی و …. و همه مبهوت فرصت بزرگ اورآسیا.
چند روز پیش بود که رئیس اتاق مشترک ایران و روسیه هم اعتراض داشتند که چرا تجار ما اطلاعات کاملی از بازار روسیه ندارند؟ واقعا چرا ؟
چرا باعث ناراحتی ایشان شده اید. خب چرا اطلاعات از این بازار ندارید، ایشان به عنوان رئیس اتاق مشترک ایران و روسیه چرا باید نگران این موضوع باشند؟ چرا باعث تکدر خاطر ایشان شدید؟ مگر نمی دانید که ایشان مدال افتخار از روسیه دریافت کرده اند؟ مگر نمی دانید که ایشان ماه ها است که مشغول برگزاری مجمع و تشکیل هیات مدیره اتاق مشترک هستند؟ چرا مزاحم ایشان می شوید؟
مگر وظیفه اتاق بازرگانی است که شما را راهنمایی کند؟ مگر وظیفه ایشان است که شما را با این بازار آشنا کند؟ شما فکر می کنید ایشان مگر باید همه چیز در خصوص بازار هدف را بدانند؟ آیا مگر ایشان متخصص تجارت بین الملل هستند که شما را راهنمایی کند؟ مگر ایشان در حوزه تجارت بین الملل فعالیت نموده اند که شما را راهنمایی کنند؟ مگر رشته تخصصی ایشان این حوزه است؟ این چه درخواست نابجایی است که شما دارید؟
اتاق بازرگانی ایران دارای یک اساسنامه است، وظایف اتاق بازرگانی به صورت شفاف و روشن در آن بیان شده است، کجای این بندها و ماده ها شما کمک و راهنمایی می بینید؟
الف – ایجاد هماهنگی و همکاری بین بازرگانان و صاحبان صنایع و معادن و کشاورزی در اجرای قوانین مربوطه و مقررات جاری مملکتی.
ل- دائر کردن دوره های کاربردی در رشته های مختلف بازرگانی، صنعتی، معدنی و خدماتی متناسب با احتیاجات کشور.
هـ- تشکیل نمایشگاه های تخصصی و بازرگانی داخلی و خارجی با کسب مجوز از وزارت بازرگانی و شرکت در سمینارها و کنفرانسهای مربوط به فعالیت های بازرگانی، صنعتی، معدنی و کشاورزی اتاق در چارچوب سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران.
و- کوشش در راه شناسایی بازار کالاهای صادراتی ایران در خارج از کشور و تشویق و کمک به موسسات مربوطه جهت شرکت در نمایشگاه های بازرگانی داخلی و خارجی.
سال هاست که در این ایام صف ورود کانتینرهای مواد غذایی به کشور روسیه و از مسیر آذربایجان روزانه به بیش از ۳۰۰۰ عدد در روز می رسد، به طور متوسط ۱۶ روز زمان می برد که ماشین های دارای کانتینر یخچالی از این مسیر به روسیه برسند، تقریبا به طور متوسط ۳۰ درصد محموله ها فاسد می شوند و از بین می روند.
سال هاست که ایشان به همراه ده ها مدیر دولتی هزاران کارگروه شکل داده اند تا چند عدد کشتی رو-رو بخرند و در مسید بنادر ایران و روسیه قرا دهند. قیمت ر کشتی رو رو حدود ۷۰۰ هزار دلار یعنی حدود ۲۴ میلیارد تومان است، این عدد در مقابل بودجه ۱۳۰۰ میلیارد تومانی اتاق بازرگانی عدد بسیار بزرگی است، چرا نتظار کمک از اتاق بازرگانی دارید؟
شما مگر نمی بینید که ده سال است در حال برگزاری جلسه و همفکری هستند، شاید ده سال دیگر هم طول بکشد، خب صبور باشید، چرا باعث آزردگی خاطر این مدیران توانمند می شوید؟ شما فکر می کنید اینجا مثل کشورهای ترکمنستان و آذربایجان است که ده ها کشتی رو-رو دارند و حمل و نقل خزر را در اختیار گرفته اند؟
در کشور ما روال این گونه است، یک دولت که می رود، دولت جدید باید مجددا بررسی های دولت قبل را انجام دهد، باید مجددا تمام مدیران جدید به سفر بروند، عکس بگیرند، جلسه برگزار کنند، کارویژه درست کنند، صبحانه های کاری و ناهار های کاری برگزار کنند، تا بعد چهار سال به همان نتیجه برسند و خب گناهی ندارند، از جایی به جای دیگر منتقل می شوند و مدیر جدید می آید و باز هم از سر اول.